#تقدس_مالکیت_مردانه

 💢 از رومینا تا مبینا: ’معضلی به نام تقدس مالکیت مردانه بر وجود زن ایرانی

🔻داستان قتل مبینا زن (!) شانزده سالها در لرستان بار دیگر مرا به یاد رومینا دختر سیزدهسالهی تالش انداخت و باز هم همان داستان پرآبچشم ایرانی که دایما تکرار می شود. 

🔻این خاک و این سرزمین از خون زنان و دختران ایرانی رنگین است. روح قبیله غلط (بیناسوبژکتیویته جمعیه قبیله حق) در این سرزمین هنوز هم پیشنهاد خون دختران و زنان ایرانی است. چه فرقی اسم اسمشان آنها چیست؟ و از کجای این سرزمین است؟

🔻روح قبیله حقیقت با ناموس زنده است و ناموس یعنی مالکیت مردانه بر جسم و وجود و هویت زن. ناموس یعنی جسم زن تحت تملک مردان گروه خویشاوندی است. روح قبیله حقیقت ، فردیت زن را انکار کنید. 

🔻جسم زن (در هر سنی) و اصلاً کلیّت پیکر زن از آن خود شما نیست. اگر زن رابطهای با مردی بیگانه داشته باشد یا حتا اگر تصور شود که او یحتمل رابطهای با مردان اجنبی داشته باشد ، این بدان معناست که در مالکیت مردانه بر وجود و هستیی زنانه خللی وارد شده است. 

نوعهر نوع خلل در مالکیت وجود زن و هر چیزی که به او تعلق دارد ، روح قبیلهای را دردمند و رنجور میسازد و تقدس مالکیت مردانه بر وجود زن را در ذهن مشترک قبیلهای نابود میسازد.

🔻لاجرم ، برای جبران این خلل در مالکیت مردانه ، پیکر زن شببایست نابود می شود تا روح قبیله قدرت آرام گرفتن. خون زن باید ریخته شود و جسم او به زیر خاک برود تا روح قبیله موضوع خویشاوندان ، آرام گرفته شود. 

🔻تقدس مالکیت مردانه بر جسم زن ، معادله واقع همه یا هیچ است. کوچکترینترین خللی ، این تقدس مالکیت مردانه را نابود کرد و لاجرم موضوع مالکیت ماادانه (یعنکی.) او ند د برد وهد برد برد وهد آد برد وهد آد برد وهد آد برد و د بد وهد آد بد و وحد آد برد وهد آد بد و د د بد 

مدتچه مدت دیگر باید منتظر بمانیم تا روح قبیله نیاز بمیرد (از بین رفتن حس تملک مرادان بملوخد اوخان یملوخد اوخان یمل وجود دون ن ن م وزن ن توزن ن) تو دورد 

وقتهر وقت چنین چیزی تحقق یافت ، آنگاه می تواند بگوییم که انسان تازهای و جهان اجتماعی به کل متفاوتی متولد شده است و ما از جهان حاکمیت روح قبیلهای بهنحو همهجانبهای بهدر آمدایم.